حاتم طائیحاتم طائی شاعر دوره جاهلی عرب و مظهر بخشندگی است. فهرست مندرجات۱.۱ - اوصاف حاتم به نقل از ابنکلبی و ابناعرابی ۱.۲ - حکایتهای مبالغهآمیز از حاتم ۱.۳ - نام حاتم طائی مظهری برای کرم و فتوت ۱.۴ - ارتباطات حاتم ۱.۵ - اشعار حاتم ۱.۶ - راویان شعر حاتم ۱.۷ - اشعار حاتم در مجموعههای شعری و ادبی عرب ۱.۸ - اشعار حاتم در مجموعههای دینی و اخلاقی ۱.۹ - سرودههای حاتم در مسائل صرفی و نحویو لغوی ۱.۱۰ - همسران و حاتم ۱.۱۱ - تاریخ وفات حاتم ۱.۱۲ - حاتم طائی در ادبیات فارسی ۲ - فهرست منابع ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - معرفی حاتم طائیحاتم طائی بن عبدالله بن سعد، شاعر دوره جاهلی عرب و مظهر بخشندگی. نسب حاتم به طیءبن ادد از دودمان یعرببن قحطان از یمن میرسد. [۱]
ابنحبیب، کتاب المحبر، ج۱، ص۱۴۵، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۳]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۳.
برخی گفتهاند که پدر حاتم، به دلیل بخششهای فراوان پسرش، او را ترک گفت و برخی دیگر برآناند حاتم در کودکی پدرش را از دست داد و پدربزرگش، سعد، او را بزرگ کرد. بخششهای حاتم، خشم پدربزرگش را نیز برانگیخت و از اینرو، حاتم وی را ترک کرد. [۴]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۱ـ۲۴۲، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۵]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، بیروت: دارالافاق الجدیدة.
[۶]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۶ـ۳۶۸.
مادر حاتم (فرزند عفیف) از بخشندگان قبیله طی بود. نام او را عنبه، غنیه (غنیه)، عتبه، عتب و عنتره گفتهاند و در بخشش او داستانی ذکر کرده و ابیاتی نیز از او آوردهاند [۷]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۱ـ۲۴۲، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۸]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، ج۱، ص۲۳، بیروت: دارالافاق الجدیدة.
[۹]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۵.
[۱۰]
محسنبن علی تنوخی، المستجاد من فعلات الأجواد، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، چاپ محمد کردعلی، (دمشق) ۱۹۷۰.
[۱۱]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۱۲]
عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۱۸۶، ج ۱، بیروت ۱۹۸۴.
به گفته میدانی [۱۳]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۱، ص۳۲۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
و رشیدالدین وطواط، [۱۴]
محمدبن محمد رشیدالدین وطواط، لطایف الأمثال و طرایف الأقوال: شرح فارسی ۲۸۱ مثل عربی، ج۱، ص۶۶، چاپ حبیبه دانشآموز، تهران ۱۳۷۶ش.
به باور طایفه حاتم وی بخشش را از مادرش به ارث برده است.تاریخ ولادت حاتم دانسته نیست، ولی وی در نیمه دوم سده ششم میلادی میزیسته است. کنیههای حاتم به سبب دو فرزندش، سفانه و عدی، ابوسفانه و ابوعدی بود. [۱۵]
ابنحبیب، اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیة و الاسلام ویلیه کنی الشعراء و من غلبت کنیته علی اسمه، ج۱، ص۵۸، چاپ کسروی حسن، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۱۶]
عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۳۸۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹.
[۱۷]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۳.
کنیه ابوجعد یا ابوجعفررا نیز برای او ذکر کردهاند. [۱۸]
زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۴۰۸، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۱۹]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۲۹۸.
[۲۰]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۱۷، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
شهرت عمده حاتم به بخشش اوست تا بدانجا که در مثل گفتهاند : «اجود من حاتم». [۲۱]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۱، ص۳۲۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
هر چند نام کعببن مامه و هرمبن سنان نیز در دوره جاهلیت به عنوان بخشنده آمده [۲۲]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۱، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۲۳]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
و حتی جاحظ (متوفی ۲۵۵) [۲۴]
عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۲، ص۱۰۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹.
کعب را بخشندهتر از حاتم دانسته، ولی شهرت حاتم و حکایتهای بخشش او بیش از دیگران است و به گفته ابنعبدربه (متوفی ۳۲۸)، [۲۵]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۱، ص۲۳۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
فقط بخشش حاتم مثل گشته است. [۲۶]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۱، ص۳۲۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۷]
مجمعالامثال، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
گاه به حاتم طائی، بهطور مطلق «جوادالعرب» نیز گفته شده است. [۲۸]
محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج۱، ص۱۹۹، ج ۱، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶.
۱.۱ - اوصاف حاتم به نقل از ابنکلبی و ابناعرابیابنکلبی (متوفی ۲۰۴) و ابناعرابی (متوفی ۲۳۱) اوصافی از بخشش، جوانمردی، شخصیت و اخلاق نکوی حاتم نقل کردهاند و جالب توجه آنکه ابناعرابی شعر و بخشش حاتم را مانند هم دانسته است. [۲۹]
ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج۱، ص۳۳۶، بیروت: دارالکتاب العربی.
[۳۰]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۶.
بخششهای حاتم طائی را به زمان زندگی وی محدود نکردهاند؛ طایفه طی معتقد بودند هر کس بر سر قبر حاتم حاضر شود به نحوی اطعام میشود. در اینباره حکایت و ابیاتی نیز نقل کردهاند. [۳۱]
زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۱۱، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۳۲]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴ـ۳۷۵.
[۳۳]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۲۹۹.
[۳۴]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۷۸، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۳۵]
زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۷۷، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
در داستانهای هزار و یک شب [۳۶]
هزارویک شب، ترجمه عبداللطیف طسوجی تبریزی، ج۱، ص۸۰۰ـ۸۰۱، تهران: هرمس، ۱۳۸۳ش.
نیز این مطلب به تفصیل آمده است.۱.۲ - حکایتهای مبالغهآمیز از حاتمبسیاری از حکایتهای بخشش حاتم طائی ساختگی یا دستکم مبالغهآمیز است و برخی به این مطلب تصریح کردهاند. [۳۷]
جرجیزیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، ص۱۲۶، بیروت ۱۹۷۸.
به گفته فاخوری، [۳۸]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخالادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۲۲۳، بیروت۱۹۸۶.
در حکایتهای حاتم، حقیقت و اسطوره به هم آمیخته است.از کاملترین منابعی که اخبار و اشعار حاتم در آن گرد آمده، الاخبار الموفقیات زبیربن بکار [۳۹]
زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۴۰۳ـ۴۶۱، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
و کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی [۴۰]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۲ـ۳۹۷.
است.الاغانی شامل روایتهای مفضل ضبی، محمدبن سائب کلبی، ابوعمرو شیبانی، ابناعرابی و ابنسکیت است. [۴۱]
فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج۲، ص۱۷۷، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۲]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۳.
[۴۳]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۹.
۱.۳ - نام حاتم طائی مظهری برای کرم و فتوتنام حاتم طائی از دیرباز تاکنون مظهری برای کرم و فتوت بوده است. در اصطلاح ادبیات عرب، به وی «فتی» اطلاق میشد، به دلیل وجود دو صفت بارز در او: مهماننوازی (بخشندگی) و شجاعت (جنگاوری)، تا جایی که گذشت و بزرگواری او در جنگ، بیشتر اوقات به زیانش تمام میشد [۴۴]
محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، ج۱، ص۲۵۱، بیروت ۱۹۸۹.
[۴۵]
فرانتس گوستاو تشنر، «گروه فتوت کشورهای اسلامی و نوع ظهور گوناگون آنها مخصوصآ در ایران و کشورهای همجوار آن»، ج۱، ص۷۷، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۴، ش ۲ (دی ۱۳۳۵).
یک دسته از کسانی که از بخششهای حاتم طائی برخوردار شدند شاعرانی همچون حطیئه، عبیدبن ابرص، بشربن ابیخازم و نابغه ذبیانی بودند که در سرودههای خود از بخشش حاتم یاد کرده و آن را ستودهاند [۴۶]
زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۴۱۳ـ ۴۱۴، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۴۷]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۱ـ ۲۴۲، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۴۸]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۶ـ۳۶۷.
۱.۴ - ارتباطات حاتمحاتم با نعمانبن منذر حاکم حیره، و شاعران دربار آنجا، از جمله عبیدبن ابرص و قیسبن خفاف، ارتباط داشته و در برخی از سرودههای خود به آن اشاره کرده است . [۴۹]
ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج ۲، جزء۴، ص ۲۳ـ۲۴، بیروت: دارالکتاب العربی.
[۵۰]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۶۷ـ ۳۶۸، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۵۱]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۱۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
حاتمطائی یک یا چندبار نیز در جنگها به اسارت گرفته شد. [۵۲]
ابنکلبی، جمهرةالنسب، ج۱، ص۵۱۰، ج ۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۵۳]
عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۳۸۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹.
[۵۴]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۹۱.
قبیله حاتمطائی مسیحی بودند ولی حاتم، مسیحیت را نپذیرفت. [۵۵]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة،ج ۱، ستون ۷۳۰،قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۶]
لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبلالاسلام، ج۱، ص۹۸ـ۱۳۴، بیروت ۱۹۶۷.
۱.۵ - اشعار حاتمآنچه در اشعار منسوب به حاتم عجیب به نظر میرسد سوگند به «بیتالله» و خدایی است که غیب میداند و استخوانهای پوسیده را زنده میگرداند. [۵۷]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۸۶، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۵۸]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۸۸، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
شعر حاتم را نکو، بلیغ و با ترکیباتی سهل معرفی کرده و او را شاعری فحل دانستهاند [۵۹]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۱، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۶۰]
ابننباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۱۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
[۶۱]
محمود شکری آلوسی، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، ج۱، ص۷۵، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت خ ۱۳۱۴.
[۶۲]
عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۱۸۷، ۱۹۸۴.
این سرودهها قصیدههای کوتاه و قطعاتی بیشتر درباره فضائل اخلاقی، بهویژه بخشندگی ومهماننوازی، و بیانگر شخصیت سراینده آنها هستند و اینکه ثروت، ارزشی ندارد مگر آنکه در راههای انسانی بذل شود. در این سرودهها نشانههای زندگی دشوار دوره جاهلی و سهولت زندگی متمدنانه به چشم میخورد. [۶۳]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخالادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۲۲۴، بیروت۱۹۸۶.
موضوعات شعری حاتم، فخر و حماسه، و نیز مضامین حکمی است. [۶۴]
عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۱۸۷، بیروت ۱۹۸۴.
ابنحبیب (متوفی ۲۴۵) [۶۵]
ابنحبیب، کتاب المحبر، ج۱، ص۲۴۱، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
بیتی از حاتم، در ارزش اجتناب از شراب و گناه، نقل کرده است. [۶۶]
حاتم طائی، دیوان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
برخی برآناند که اشعار منسوب به حاتم برساخته مقلدان حاتماند [۶۷]
کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ج۱، ص۱۱۱، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
و چون درباره بخشش بوده به حاتم طائی منسوب گشتهاند [۶۸]
کارلوآلفونسونالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی أمیة، ص ۷۹، چاپ مریم نالینو، قاهره ۱۹۷۰.
سرودههای حاتم طائی فراوان بوده است.مرزبانی (متوفی ۳۸۴) اشعار او را در حدود دویست برگ، به روایت ابنکلبی، گردآورده بوده است [۶۹]
ابنندیم (تهران)، ج۱، ص۱۴۸.
[۷۰]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۶، ص۲۵۸۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۷۱]
فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج۱، ص۱۷۷، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و آنچه در دیوان وی موجود است، فقط بخشی از سرودههای اوست. [۷۲]
محمود شکری آلوسی، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، ج۱، ص۷۵، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت خ ۱۳۱۴.
دیوان وی کمتر از چهارصد بیت دارد. برخی واژگان فارسی نیز در اشعارش به چشم میخورد. [۷۳]
آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، ج۱، ص۱۲۵، تهران ۱۳۷۴ش.
[۷۴]
حاتم طائی، دیوان ج۱، ص۳۹، واژه «جناح»،بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
نام برخی از ادوات کتابت در دوره جاهلیت، نظیر رق (پوست نازکی که بر آن مینویسند)، نیز در شعر حاتم طائی به کار رفته است [۷۵]
ناصرالدین اسد، مصادرالشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، ج۱، ص۷۷ـ۷۸، بیروت ۱۹۸۸.
[۷۶]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
که نشان میدهد حاتم با اینگونه ادوات سر و کار داشته است.۱.۶ - راویان شعر حاتمبرخی راویان شعر حاتم از قبیله او و برخی از دیگر قبایل بودند. یکی از راویان شعر او، بلالبن ابیبرده (متوفی ح۱۲۶) بوده است [۷۷]
قاسمبن سلام ابوعبید، الغریب المصنف، ص ۴۸۳، چاپ محمدمختار عبیدی، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶. فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج۱، ص۱۷۷، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
دیوان حاتم طائی در اندلس نیز روایت میشد. [۷۸]
محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، ج۱، ص۳۹۸، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
دیوان وی به صورتهای گوناگون در بیروت، قاهره، لاهور، لندن و لایپزیگ چاپ شده است، گاه به همراه اخبار و حکایتهای حاتم و گاه در یک مجموعه همراه با دیوان اشعار دیگر شاعران. [۷۹]
یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج ۱، ستون ۷۳۰، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۸۰]
بروکلمان، کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ج۱، ص۱۱۱ـ۱۱۲، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
[۸۱]
بروکلمان، کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ج۱، ص ۲۱۳، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
[۸۲]
ادوارد وان دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ج۱، ص۳۴، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/ ۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.
[۸۳]
ادوارد وان دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، ج۱، ص۳۶، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/ ۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.
[۸۴]
عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، بیروت ۱۹۸۴.
اشعار حاتم به انگلیسی نیز ترجمه شده است. ۱.۷ - اشعار حاتم در مجموعههای شعری و ادبی عربشعرهای او در بسیاری از مجموعههای شعری و ادبی عرب دیده میشود. ابوتمام (متوفی ۲۳۱) در چند باب دیوان الحماسه، سرودههای حاتم را آورده است. [۸۵]
حبیببن اوس ابوتمام، دیوانالحماسة، ج۱، ص۳۴۱ـ۳۴۲، به روایت موهوببن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰.
[۸۶]
حبیببن اوس ابوتمام، دیوانالحماسة، ج۱، ص۵۴۷ـ۵۴۸، به روایت موهوببن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰.
[۸۷]
حبیببن اوس ابوتمام، دیوانالحماسة، ج۱، ص۵۶۳ـ۵۶۴، به روایت موهوببن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰.
ابنشجری (متوفی ۵۴۲) [۸۸]
ابنشجری، مختارات شعراء العرب، ج۱، ص۴۳ـ۵۴، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
قصیده ۴۱ بیتی حاتم را نقل و شرح کرده است. [۸۹]
ابننباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابنزیدون، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۱۹، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
مبرد (متوفی ۲۸۵)، [۹۰]
محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج۱، ص۱۹۸، ج ۱، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶.
[۹۱]
محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج۱، ص۲۰۰، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶.
[۹۲]
محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج۱، ص۳۲۸، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶.
ضمن نقل حکایتی از حاتم طائی و بیتی از فرزدق درباره او، دو بیت از سرودههای حاتم را آورده است، ابنعبدربه اندلسی بسیاری از حکایتها و سرودههای حاتم را در العقدالفرید آورده است . [۹۳]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج ۷، ص ۱۵۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۹۴]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج ۷، ص ۱۷۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۹۵]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج ۷، ص ۲۷۵، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
در بسیاری از مجموعههای ادبی نیز حکایتها و سرودههای حاتم مضبوط است. [۹۶]
عبدالرحمانبن اسحاق زجاجی، امالی الزجاجی، ج۱، ص۹۲، چاپ عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۹۷]
عبدالرحمانبن اسحاق زجاجی، امالی الزجاجی، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۹، چاپ عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۹۸]
ابنعبدالبر، بهجةالمجالس، ج۱، ص۱۹۷، و انسالمجالس و شحذالذاهن و الهاجس، چاپ محمد موسی خولی، بیروت ۱۹۸۱.
[۹۹]
ابنعبدالبر، بهجةالمجالس، ج۱، ص۲۳۴، و انسالمجالس و شحذالذاهن و الهاجس، چاپ محمد موسی خولی، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۰۰]
ابنعبدالبر، بهجةالمجالس، ج۱، ص۲۹۷، و انسالمجالس و شحذالذاهن و الهاجس، چاپ محمد موسی خولی، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۰۱]
احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۳، ص۲۰۸ـ۲۱۰، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
[۱۰۲]
محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۱، بیروت ۱۹۸۹.
۱.۸ - اشعار حاتم در مجموعههای دینی و اخلاقیدر مجموعههای دینی و اخلاقی به سرودههای حاتم استشهاد شده است. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام سرودهای از حاتم را شاهد آوردهاند. [۱۰۳]
کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۴۹.
[۱۰۴]
کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۱.
[۱۰۵]
ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۹۰، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
[۱۰۶]
علیبن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، ج۱، ص۳۰۷، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۰۷]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۷۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
۱.۹ - سرودههای حاتم در مسائل صرفی و نحویو لغویدر مسائل صرفی و نحوی نیز سرودههای حاتم به عنوان شاهد ذکر شده است. [۱۰۸]
عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۴، ص ۷۱،چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۰۹]
عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۶۷ـ۳۶۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۱۰]
احمدبنمحمد نحاس، شرح القصائد التسع المشهورات، ج۱، ص۱۰۸، چاپ احمد خطاب، بغداد ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
[۱۱۱]
محمدبن حسن رضیالدین استرآبادی، شرح شافیة ابنالحاجب، ج۲، ص۲۹۴، چاپ محمد نورالحسن، محمد زفزاف، و محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
سرودههای حاتم از حیث مباحث لغوی نیز مهم بوده است و از آنها شواهد لغوی ذکر کردهاند [۱۱۲]
قاسمبن سلام ابوعبید، الغریب المصنف، ج۱، ص۲۴۸، چاپ محمدمختار عبیدی، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
[۱۱۳]
قاسمبن سلام ابوعبید، الغریب المصنف، ج۲، ص۹۸۹، چاپ محمدمختار عبیدی، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
[۱۱۴]
عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۶، ص۱۸۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹.
[۱۱۵]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب الامالی، ج۲، ص۲۸۲، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۱۱۶]
ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، ج۱، ص۱۱۰، بیروت: عالمالکتب.
برخی از سرودههای حاتم مثل شده [۱۱۷]
عبدالملکبن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۵۵، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
[۱۱۸]
احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۳، ص۶۷، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
[۱۱۹]
محمود شکری آلوسی، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، ج۳، ص۱۱۵، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت خ ۱۳۱۴.
که به گفته ثعالبی [۱۲۰]
عبدالملکبن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۴۵، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
این نمونهها از بهترین سرودههای دوره جاهلیتاند.برخی از گفتههای حاتم نیز مثل شده است. [۱۲۱]
محمدبن یزید مبرد، الفاضل، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، چاپ عبدالعزیز میمنی، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶.
[۱۲۲]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۲، ص۱۰۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۳]
احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، ج۳، ص۱۳۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۴]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۶۹، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
حاتم طائی را خطیب نیز دانستهاند [۱۲۵]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخالادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۱۴۲، بیروت۱۹۸۶.
و جملات حکمتآمیز وی نیز در منابع ذکر شده است [۱۲۶]
عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۱۴۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۹۴۸ /۱۳۶۷.
[۱۲۷]
ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج ۲، ص ۱۷۸، بیروت: دارالکتاب العربی.
[۱۲۸]
ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، ج ۲، ص ۸، بیروت: دارالکتاب العربی.
[۱۲۹]
کتاب ذیل الامالی و النوادر، ج۱، ص۲۷، بیروت: دارالافاق الجدیدة.
[۱۳۰]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۶۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۱۳۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۷۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
از سرودههای حاتم طائی اخذ و اقتباسهایی صورت گرفته است . [۱۳۲]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص ۲۴۸، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۱۳۳]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۵، ص۳۶۷ـ۳۶۸، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
انوری [۱۳۴]
محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۲، ص۷۱۷، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
و سعدی [۱۳۵]
مصلحبن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، ج۱، ص۹۰، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
برخی از سرودههای او [۱۳۶]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۵۰، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۳۷]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۵۹، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
را به نظم فارسی ترجمه کردهاند.۱.۱۰ - همسران و حاتمحاتم طائی دو بار ازدواج کرد: یک بار با زنی به نام نوار، که بنابر مشهور، هر سه فرزند حاتم، عدی و عبدالله و سفانه، از او بودهاند و در سرودههای حاتم نیز نام نوار آمده است . [۱۳۸]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج۱، ص ۲۴۴، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۱۳۹]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج۱، ص ۲۴۸، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۱۴۰]
ابنعبدربه، العقدالفرید، ج۱، ص۲۳۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
[۱۴۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۶۳، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۱۴۲]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۷۰، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۴۳]
حاتم طائی، دیوان، ج۱، ص۷۳، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
حاتم پس از مرگ همسرش با ماویه، دختر عفزر، شاهزاده یمنی، در شام ازدواج کرد. نام ماویه (یا ماریه) [۱۴۴]
محمدبن محمد رشیدالدین وطواط، لطایف الأمثال و طرایف الأقوال: شرح فارسی ۲۸۱ مثل عربی، ج۱، ص۶۵، چاپ حبیبه دانشآموز، تهران ۱۳۷۶ش.
نیز در سرودههای حاتم آمده است. [۱۴۵]
احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۹۴، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
برخی منابع برآناند که عدیبن حاتم زاده ماویه بوده است . [۱۴۶]
ابنقتیبه، الشعر والشعراء، ج ۱، ص۲۴۴ـ۲۴۷، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.
[۱۴۷]
عبدالرحمانبن اسحاق زجاجی، امالی الزجاجی، ج۱، ص۱۰۶ـ۱۰۹، چاپ عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۴۸]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، ج۱، ص۱۵۴ـ۱۵۵، بیروت: دارالافاق الجدیدة.
[۱۴۹]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۸۰ـ ۳۸۶.
[۱۵۰]
محسنبن علی تنوخی، المستجاد من فعلات الأجواد، ج۱، ص۷۱ـ۷۲، چاپ محمد کردعلی، (دمشق) ۱۹۷۰.
[۱۵۱]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
۱.۱۱ - تاریخ وفات حاتمحاتمطائی پیش از اسلام از دنیا رفت. درباره تاریخ وفات او اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع، ۵۷۸ میلادی، یعنی سال هشتم پس از ولادت پیامبر اکرم، را، که سال درگذشت خسرو انوشیروان نیز بوده است، نوشتهاند. [۱۵۲]
دیار بکری، ج ۱، ص ۲۵۵
برخی منابع سال ۶۰۵ را ذکر کردهاند. [۱۵۳]
لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبلالاسلام، ج۱، ص۱۳۴، بیروت ۱۹۶۷.
[۱۵۴]
حنا فاخوری، الجامع فی تاریخالادب العربی: الادب القدیم، ج۱، ص۲۲۳، بیروت۱۹۸۶.
[۱۵۵]
جرجیزیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، ص۱۲۶ ۵۰۶، بیروت ۱۹۷۸.
فروخ [۱۵۶]
عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج۱، ص۱۸۷، بیروت ۱۹۸۴.
نیز سال پانزدهم پیش از هجرت، یعنی ۶۰۷، نوشته و برخی نیز به ذکر نیمه دوم سده ششم میلادی یا آغاز سده هفتم میلادی بسنده کردهاند. [۱۵۷]
فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج۲، ص۱۷۶، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
نوشتهاند گور حاتم در وادی حائل در سرزمین طی بوده است [۱۵۸]
«عوارض»، یاقوت حموی، ذیل «تنغة»، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناندو وستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
و در دو سوی گور او صورتهای چهار دختر پریشانموی بوده است که بر سنگ، نقش کرده بودند و در ماتم حاتم شیون میکردند. [۱۵۹]
زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، ج۱، ص۴۰۸، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.
[۱۶۰]
مسعودی، مروج (بیروت)، ج۲، ص۲۹۷ـ ۲۹۸.
[۱۶۱]
محسنبن علی تنوخی، المستجاد من فعلات الأجواد، ج۱، ص۷۳، چاپ محمد کردعلی، (دمشق) ۱۹۷۰.
[۱۶۲]
هزارویک شب، ترجمه عبداللطیف طسوجی تبریزی، ج۱، ص۸۰۰، تهران: هرمس، ۱۳۸۳ش.
به گفته پالگریو، اینگور در آن ناحیه معروف بوده است. برخی روایتها و مطالب نیز درباره وضع حاتم در عالم آخرت نقل شده است. [۱۶۳]
ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، ج۴، ص۲۵۸، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت.
[۱۶۴]
احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، ج۴، ص۴۱ـ۴۲، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۶۵]
ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۹ـ۳۶۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
[۱۶۶]
ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۳، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۱۶۷]
علیبن احمد خرقانی، نوشته بردریا: از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی، ج۱، ص۲۵۶، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش.
[۱۶۸]
علیبن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، ج۱، ص۱۸۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۶۹]
حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، ج۱، ص۱۶۴، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش.
فرزندان حاتم و قبیله طی، در سال نهم هجری اسلام آوردند و پس از وفات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، عدی جزء یاران و فرماندهان سپاه حضرت علی علیهالسلام گشت. [۱۷۰]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۲۲۴ـ۲۲۷، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
[۱۷۱]
ابنسعد، الطبقات الکبرى (لیدن)، ج۱، ص۵۹ـ ۶۰.
[۱۷۲]
ابنحبیب، کتاب المحبر، ج۱، ص۲۶۱، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
[۱۷۳]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۹، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
[۱۷۴]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۸۶، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.
سفانه نیز از زنان بخشنده عرب بود و گاه میان او و پدرش، حاتم، بر سر بخشش فراوان هر دو، اختلاف پیش میآمد. [۱۷۵]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۶.
[۱۷۶]
اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، ج۱، ص۲۳، بیروت: دارالافاق الجدیدة.
[۱۷۷]
محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۹۸۹.
داستان اسارت سفانه به دست سپاه اسلام و آزادیاش به دست رسول خدا به تفصیل در منابع آمده است. [۱۷۸]
ابنهشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۲۲۵ـ۲۲۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
[۱۷۹]
ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۶۴ـ۳۶۵.
حاتم طائی در ادبیات فارسی و ترکی نیز مثل جوانمردی و بخشندگی است. در اشعار کهن فارسی و نیز در بسیاری از قصیدهها و مدیحههای شاعران غزنوی، سخاوت حاتم مطرح و گاه با شجاعت رستم با هم آمده است [۱۸۰]
جعفربن محمد رودکی، رودکی: آثار منظوم، ج۱، ص۴۲، با ترجمه روسی، مسکو ۱۹۶۴.
[۱۸۱]
احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ، ج۱، ص۲۳۱، بیت ۲۷۷۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
[۱۸۲]
فخرالدین اسعدگرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۱۶، چاپ مجتبی مینوی، تهران۱۳۱۴ش.
[۱۸۳]
ناصرخسرو، دیوان، ص ۹۲، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۸۴]
ناصرخسرو، دیوان، ص ۴۵۸، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۸۵]
مجدودبن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۳۸۲، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۸۶]
محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۲، ص۱۰۲۷، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
برخی شاعران نیز با توجه به معنای کلمه طی (پیچیدن و در نوردیدن) و نام قبیله حاتم و برقراری آرایه جناس میان این دو، بخشش ممدوح خود را فراتر از بخشش حاتم دانسته و گفتهاند که بخشش ممدوحان آنان، بخشش حاتم را طی کرده (درنوردیده) است. [۱۸۷]
عثمانبن عمر مختاری غزنوی، دیوان، ج۱، ص۵۱۰، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۴۱ش.
[۱۸۸]
مجدودبن آدم سنایی، کتاب حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه، ج۱، ص۵۳۸، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، (تهران ۱۳۲۹ش).
[۱۸۹]
صابربن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، ج۱، ص۶۱، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
[۱۹۰]
محمدبن مسعود سوزنی، حکیمسوزنی سمرقندی، ج۱، ص۳۰۴، چاپناصرالدین شاهحسینی، تهران ۱۳۴۴ش.
[۱۹۱]
ابنیمین، دیوان، ج۱، ص۱۲۵، چاپ حسینعلی باستانیراد، (تهران) ۱۳۶۳ش.
مولوی [۱۹۲]
جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۳، بیت ۳۰۱۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
نیز با افزودن پسوند «کده» به حاتم، از واژه حاتمکده جای بخشش را اراده کرده است. [۱۹۳]
علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل ماده، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۷ش.
نام حاتم تا مدتهای طولانی پس از غزنویان به عنوان نمونه و مظهر بخشندگی در نظم و نثر فارسی باقیماند. [۱۹۴]
حسینبن علی کاشفی، رساله حاتمیه، در کلیله و دمنه، داستانهای بیدپای، ص ۳۴، ترجمه محمدبن عبدالله بخاری، چاپ پرویز ناتلخانلری و محمد روشن، تهران ۱۳۶۱ش.
[۱۹۵]
لمعة السراج لحضرة التاج (بختیارنامه)،ص۷، چاپ محمد روشن، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸ش.
[۱۹۶]
چاپ محمد روشن، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸ش.
[۱۹۷]
مصلحبن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ص ۱۰۸، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۹۸]
مصلحبن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ص ۱۱۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۹۹]
تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، ج۱، ص۲۸۹ـ۲۹۰، تهران: زوار، ۱۳۱۴ش.
[۲۰۰]
خواندمیر، ج۲، ص۱۴۴ـ۱۴۵.
[۲۰۱]
خواندمیر، ج۲، ص۶۱۱.
[۲۰۲]
خواندمیر، ج۲، ص۳۶۸.
[۲۰۳]
جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۲۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
[۲۰۴]
جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی،ج ۳، دفتر۶، بیت ۳۳۶۸، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.
[۲۰۵]
ابنیمین، دیوان، ج۱، ص۲۵، چاپ حسینعلی باستانیراد، (تهران) ۱۳۶۳ش.
[۲۰۶]
ابنیمین، دیوان، ج۱، ص۴۲، چاپ حسینعلی باستانیراد، (تهران) ۱۳۶۳ش.
[۲۰۷]
ابنیمین، دیوان، ج۱، ص۳۲۸، چاپ حسینعلی باستانیراد، (تهران) ۱۳۶۳ش.
برخی داستانهای حاتم طائی نیز به نظم فارسی درآمده است. [۲۰۸]
محمدبن ابراهیم عطار، مصیبتنامه، ج۱، ص۳۶۸، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ش.
[۲۰۹]
مصلحبن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، ج۱، ص۸۹ـ ۹۳، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۲۱۰]
محمدقلی سلیم تهرانی، دیوان، ج۱، ص۶۱۳ـ۶۱۷، چاپ رحیم رضا، تهران ۱۳۴۹ش.
با اینکه شخصیت حاتم طائی در آثار ادبی بسیار محبوب بوده، در هیچ اثر ادبی عربی، وی قهرمان اصلی نیست، ولی در بخشهای شرقی جهان اسلام، از وی شخصیت بسیار جذابی ترسیم شده است. ۱.۱۲ - حاتم طائی در ادبیات فارسیدر ادبیات فارسی، وی قهرمان داستانی است که به قصه حاتم طائی، سیاحتنامه، قصه هفت سیر (سؤال) حاتم طائی و حاتمنامه شهره گشته است. در این داستان، میان حاتم طائی و حاتم اصم، تلفیقی صورت گرفته است. بنابراین داستان، جوان عاشقی باید هفت مسئله را برای معشوق خود کشف کند و کشف آن مستلزم سیاحت سراسر دنیاست، و حاتم جوانمردانه به کمک جوان میشتابد و این کشف را انجام میدهد تا وی به وصال معشوق برسد. در این قصه، از جن و جادو و طلسم بسیار نامبرده شده که متأثر از داستانهای هزار و یک شب است. دنباله این حکایت، هفت انصاف حاتم طائی نام دارد که تکملهای است گستردهتر از خود داستان. بخشهایی از داستان را حیدربخش به اردو ترجمه و در هند چاپ کرده و فربز از روی نسخهای دیگر، داستان را به انگلیسی ترجمه و در ۱۸۳۰ در لندن به چاپ رسانده است. انسون نیز آن را به انگلیسی ترجمه و در ۱۹۶۲ در امریکا منتشر کرده است. [۲۱۱]
کارل هرماناته، تاریخ ادبیات فارسی، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش.
[۲۱۲]
حسین اسماعیلی، «قصههای ایرانی ناشناختهاند»، ج۱، ص۲۸، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال ۷، ش ۱ (آبان ۱۳۸۲).
[۲۱۳]
فیاض محمود و وزیرالحسن عابدی، تاریخ ادبیات فارسی در شبهقاره هند: ۱۷۰۷ تا ۱۹۷۲م، ج۱، ص۳۵۵ـ۳۵۶، ترجمه مریم ناطق شریف، تهران ۱۳۸۰ش.
[۲۱۴]
فیاض محمود و وزیرالحسن عابدی، تاریخ ادبیات فارسی در شبهقاره هند: ۱۷۰۷ تا ۱۹۷۲م، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷، ترجمه مریم ناطق شریف، تهران ۱۳۸۰ش.
این داستان جایگاه حاتم را در ادبیات عامیانه نشان میدهد.گفتنی است که توفیق داستانهای مکتوب حاتم بیش از داستانهایی است که از او بر سر زبانهاست. در یکی از داستانها، حاتم نام زنی است در اصفهان که به سبب بدخلقی شوهرش از وی جدا میشود و سپس با مردی درویش ازدواج میکند. در امثال فارسی نیز چند مثل درباره حاتم وجود دارد. [۲۱۵]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۷۲۵، تهران ۱۳۶۳ش.
[۲۱۶]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۱۱، تهران ۱۳۶۳ش.
[۲۱۷]
علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۳، ص۱۴۲۴، تهران ۱۳۶۳ش.
حمدبن ابیسعد دواتی در ۵۶۰، مجموعه کوچکی را به درخواست حکمران سلجوقی گردآورده که در آن داستان کوتاهی از حاتم طائی به چشم میخورد . [۲۱۸]
فوشهکور، ص ۱۶۱.
کاشفی (متوفی ۹۱۰) [۲۱۹]
حسینبن علی کاشفی، رساله حاتمیه، ج۱، ص۱۷۴ـ۲۰۳، در کلیله و دمنه، داستانهای بیدپای، ترجمه محمدبن عبدالله بخاری، چاپ پرویز ناتلخانلری و محمد روشن، تهران ۱۳۶۱ش.
داستانها و حکایتهای مربوط به حاتم را در رساله حاتمیه گردآورده که بر شهرت حاتم در ادبیات فارسی افزوده است.ترجمه ترکی آن در ۱۲۹۵/۱۸۷۸ در استانبول، و ترجمه تاتاری آن در ۱۲۹۳/۱۸۷۶ در قازان منتشر شد. چاپهای گوناگونی از یک ترجمه قصه حاتم به اردو با عنوان آرایش محفل صورت گرفته است و اقتباسی از این قصه به زبان مالایایی وجود دارد. ترجمه هلندی آن نیز موجود است. چندین پایاننامه و کتاب و مقاله پژوهشی نیز درباره حاتم طائی نگاشته شده و حکایتهای حاتم به لهجههای محلی ترکی، ترکی شمال و لهجه ارزروم نیز ترجمه شده است. مناقب حاتم طائی هنوز در آناطولی رایج است. [۲۲۰]
کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ج۱، ص۱۱۲، ج ۱، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.
برخی آثار کهن راجع به حاتم طائی، به دست ما نرسیده است، از جمله اخبار حاتم از زبیربن بکار (متوفی ۲۵۶). [۲۲۱]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۳، ص۱۳۲۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
در طول تاریخ نیز برخی به «حاتم» ملقب شدهاند، از جمله فضلبن یحیی برمکی (متوفی ۱۹۳) که به وی «حاتمالاسلام» و «حاتمالاجواد» میگفتند و زینالدین صاعد خبوشانی (سده هفتم) که «حاتمالزمان» لقب گرفته بود. [۲۲۲]
عبدالملکبن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۲۰۳، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
[۲۲۳]
عوفی، ج۱، ص۱۴۴.
به تعبیر سعدی، [۲۲۴]
مصلحبن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۰۸، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
نیکنامی حاتم تا ابد بر جای خواهد ماند.۲ - فهرست منابع(۱) آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران ۱۳۷۴ش. (۲) محمود شکری آلوسی، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت خ ۱۳۱۴. (۳) محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، بیروت ۱۹۸۹. (۴) ابنحبیب، اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیة و الاسلام ویلیه کنی الشعراء و من غلبت کنیته علی اسمه، چاپ کسروی حسن، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۵) ابنحبیب، کتاب المحبر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت. (۶) ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت. (۷) ابنسعد، الطبقات الکبرى (لیدن). (۸) ابنسلام جمعی، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره ۱۹۵۲). (۹) ابنشجری، مختارات شعراء العرب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۰) ابنعبدالبر، بهجةالمجالس، و انسالمجالس و شحذالذاهن و الهاجس، چاپ محمد موسی خولی، بیروت ۱۹۸۱. (۱۱) ابنعبدربه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰. (۱۲) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. (۱۳) ابنقتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷. (۱۴) ابنقتیبه، کتاب عیونالاخبار، بیروت: دارالکتاب العربی. (۱۵) ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰. (۱۶) ابنکثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۱۷) ابنکلبی، جمهرةالنسب، ج ۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶. (۱۸) ابننباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابنزیدون، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴. (۱۹) ابنندیم (تهران). (۲۰) ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی. (۲۱) ابنیمین، دیوان، چاپ حسینعلی باستانیراد، (تهران) ۱۳۶۳ش. (۲۲) ابوالفرج اصفهانی. (۲۳) حبیببن اوس ابوتمام، دیوانالحماسة، به روایت موهوببن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰. (۲۴) ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، بیروت: عالمالکتب. (۲۵) قاسمبن سلام ابوعبید، الغریب المصنف، چاپ محمدمختار عبیدی، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶. (۲۶) کارل هرماناته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش. (۲۷) صابربن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش). (۲۸) ناصرالدین اسد، مصادرالشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، بیروت ۱۹۸۸. (۲۹) حسین اسماعیلی، «قصههای ایرانی ناشناختهاند»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال ۷، ش ۱ (آبان ۱۳۸۲). (۳۰) محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۳۱) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش. (۳۲) کارل بروکلمان، تاریخالادب العربی، ج ۱، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴. (۳۳) ابراهیمبن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰. (۳۴) تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران: زوار، ۱۳۱۴ش. (۳۵) فرانتس گوستاو تشنر، «گروه فتوت کشورهای اسلامی و نوع ظهور گوناگون آنها مخصوصآ در ایران و کشورهای همجوار آن»، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۴، ش ۲ (دی ۱۳۳۵). (۳۶) محسنبن علی تنوخی، المستجاد من فعلات الأجواد، چاپ محمد کردعلی، (دمشق) ۱۹۷۰. (۳۷) عبدالملکبن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱. (۳۸) عبدالملکبن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵). (۳۹) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۹۴۸ /۱۳۶۷. (۴۰) عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹. (۴۱) حاتم طائی، دیوان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۴۲) علیبن احمد خرقانی، نوشته بردریا: از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش. (۴۳) خواندمیر. (۴۴) علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ش. (۴۵) علیاکبر دهخدا، لغتنامه، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۷ش. (۴۶) حسینبن محمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، (قاهره) ۱۲۸۳/۱۸۶۶، چاپ افست بیروت. (۴۷) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد. (۴۸) محمدبن محمد رشیدالدین وطواط، لطایف الأمثال و طرایف الأقوال: شرح فارسی ۲۸۱ مثل عربی، چاپ حبیبه دانشآموز، تهران ۱۳۷۶ش. (۴۹) محمدبن حسن رضیالدین استرآبادی، شرح شافیة ابنالحاجب، چاپ محمد نورالحسن، محمد زفزاف، و محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵. (۵۰) جعفربن محمد رودکی، رودکی: آثار منظوم، با ترجمه روسی، مسکو ۱۹۶۴. (۵۱) زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲. (۵۲) عبدالرحمانبن اسحاق زجاجی، امالی الزجاجی، چاپ عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۵۳) جرجیزیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۷۸. (۵۴) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰. (۵۵) فؤاد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج۲، جزء۲، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۵۶) مصلحبن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدینامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش. (۵۷) مصلحبن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش. (۵۸) محمدقلی سلیم تهرانی، دیوان، چاپ رحیم رضا، تهران ۱۳۴۹ش. (۵۹) مجدودبن آدم سنایی، دیوان، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۸۰ش. (۶۰) مجدودبن آدم سنایی، کتاب حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، (تهران ۱۳۲۹ش). (۶۱) محمدبن مسعود سوزنی، حکیمسوزنی سمرقندی، چاپناصرالدین شاهحسینی، تهران ۱۳۴۴ش. (۶۲) عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۶۳) لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبلالاسلام، بیروت ۱۹۶۷. (۶۴) محمدبن ابراهیم عطار، مصیبتنامه، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ش. (۶۵) عوفی. (۶۶) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخالادب العربی: الادب القدیم، بیروت۱۹۸۶. (۶۷) فخرالدین اسعدگرگانی، ویس و رامین، ج۱، چاپ مجتبی مینوی، تهران۱۳۱۴ش. (۶۸) عمر فروخ، تاریخالادبالعربی، ج ۱، بیروت ۱۹۸۴. (۶۹) اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب الامالی، بیروت: دارالکتب العلمیة. (۷۰) اسماعیلبن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، بیروت: دارالافاق الجدیدة. (۷۱) زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۷۲) حسینبن علی کاشفی، رساله حاتمیه، در کلیله و دمنه، داستانهای بیدپای، ترجمه محمدبن عبدالله بخاری، چاپ پرویز ناتلخانلری و محمد روشن، تهران ۱۳۶۱ش. (۷۳) کلینی، الکافی. (۷۴) لمعة السراج لحضرة التاج (بختیارنامه)، چاپ محمد روشن، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸ش. (۷۵) علیبن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۷۶) محمدبن یزید مبرد، الفاضل، چاپ عبدالعزیز میمنی، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶. (۷۷) محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج ۱، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶. (۷۸) فیاض محمود و وزیرالحسن عابدی، تاریخ ادبیات فارسی در شبهقاره هند: ۱۷۰۷ تا ۱۹۷۲م، ترجمه مریم ناطق شریف، تهران ۱۳۸۰ش. (۷۹) عثمانبن عمر مختاری غزنوی، دیوان، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۴۱ش. (۸۰) مسعودی، مروج (بیروت). (۸۱) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش. (۸۲) جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی. (۸۳) احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدةالابرار، چاپ علیاصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش. (۸۴) احمدبن محمد میدانی، مجمعالامثال، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۸۵) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۷ش. (۸۶) کارلوآلفونسونالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی أمیة، چاپ مریم نالینو، قاهره ۱۹۷۰. (۸۷) احمدبنمحمد نحاس، شرح القصائد التسع المشهورات، چاپ احمد خطاب، بغداد ۱۳۹۳/۱۹۷۳. (۸۸) حسنبن علی نظامالملک، سیرالملوک (سیاستنامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش. (۸۹) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۹۰) ادوارد وان دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/ ۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹. (۹۱) هزارویک شب، ترجمه عبداللطیف طسوجی تبریزی، تهران: هرمس، ۱۳۸۳ش. (۹۲) یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناندو وستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. (۹۳) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حاتم طائی »، شماره۵۶۳۹. |